مدت زمانی با او آشنایی داشتم. ایده ها، افکارش و سختکوشی اش جلب توجه می کرد. سعی داشت دیگران را به علاقه مندی های خودش جلب کند. جمعیت و تشکل ساز بود. در دوره اول مجلس که من نیز حضور داشتم، جزو نمایندگانی بود که بر روی عقاید و آرای خودش پافشاری می کرد. در این زمینه ملاحظه کسی را نمی کرد. مسائلی را که درک کرده بود، مطرح می کرد. به تنهایی، تشکل جامعه زنان انقلابی را اداره می کرد که بســیار ســخت بود. به نشر عقاید و مسائلی که به آنها معتقد بود علاقه داشت و در این راه سماجت به خرج می داد و خستگی ناپذیر بود. در سالهای آخر هم که مشــکلات جسمانی داشت، با جدیت کارهایش را دنبال می کرد. بسیار تعجب آور بود که چگونه با این همه مشکلات جسمی، ساعی و جدی کارهایش را دنبال می کرد. مسائلی را مطرح می کرد و مصر بود که در مورد آنها اظهارنظر کنیم. در کار خودش و مواردی که به آن اعتقاد داشت بسیار محکم و اســتوار بود و ایستادگی می کرد و سماجت به خرج میداد. در راهی هم که گام گذاشته بود، استوار و پابرجا بود. همیشه این موضوعات در او جلب توجه می کرد. برای ایشان مغفرت از خدا دارم.